کتاب (1057)

تاریخ با یک عالم جسد تکه و پاره! رومی‌های بی‌رحم حقایق هولناک پشت صحنه‌ی عظیم‌ترین امپراتوری تاریخ را برای‌تان آشکار می‌کند. از دوقلوهای ترسناکی که امپراتوری روم را بنا گذاشتند، تا امپراتورهایی که آدم‌کشی را به ورزش و سرگرمی تبدیل کردند.

فرمانروایان فرومایه برای‌تان از زشت‌ترین جنبه‌های نفرت‌انگیزترین رهبران تاریخ می‌گوید. از تزارهای ترسناک و امپراتورهای عوضی گرفته، تا شاهان دیوانه و ملکه‌های مجنون. مردم تمام دنیا قرن‌ها از دست فرمانروایان‌شان زجر کشیده‌اند؛ افرادی صاحب قدرت که اکثریت‌شان یا دیوانه بوده‌اند یا بدذات. آن‌ها به ندرت آدم‌های خوب و درستکاری بوده‌اند.

تاریخ تلخ بی‌رحم‌ترین ابرقدرت دنیا! این‌بار آمریکا به سراغتان آمده تا با روایت بعضی از خفن‌ترین و کثیف‌ترین لحظات تاریخ ایالات متحده، حال‌تان را به هم بزند: از لحظه‌ی ورد کریستف کلمب تا همین روزها. کدام رئیس‌جمهور آن‌قدر از کلید برق می‌ترسید که هیچ‌وقت اتاق‌خوابش را خاموش نمی‌کرد؟

تاریخ ترسناک 5 آیا می‌خواهید بدانید:چگونه نشستن روی یک چهارپایه جنگ به پا کرد؟چه کسی گردنبندی داشت که از پنجاه جمجمه‌ی انسان درست شده بود؟ چرا سربازی بریتانیایی از تابوتش به جای کمد استفاده می‌کرد؟

کتاب را بخوانید تا پاسخ این پرسش‌ها را پیدا کنید، با برده‌دارهای حال به‌هم‌زن، شورشی‌های خشن و بومی‌های مزاحم آشنا شوید و با خود ملکه ویکتوریا بیست سؤالی بازی کنید.تاریخ هیچ‌وقت این‌طور ترسناک نبوده است!

تاریخ‌، با چهره‌ای‌ وحشتناک‌! تاریخ‌ ترسناک‌ فرانسه‌ شما را با حقایق‌ منقلب‌ کننده‌ی‌ فرانسوی‌های‌ شورشی‌ و انقلابی‌ آشنا می‌کند. با خواندن‌ این‌ تاریخ‌، نکته‌هایی‌ از دوران‌ دردناک‌ قرون‌ وسطی‌ تا قرن‌ ناجوانمردانه‌ی‌ نوزدهم‌ درمی‌ یابید. آیا دوست‌ دارید بدانید: کدام‌ پادشاه‌ خیال‌ می‌کرد از جنس‌ شیشه‌ ساخته‌ شده‌ است‌؟

تاریخ‌ با لحظه‌های‌ ناخوشایند! جنگ‌ اندوهبار جهانی‌ دوم‌ حقایق‌ دردناكی‌ را از بدترین‌ جنگ‌ تاریخ‌ برایتان‌ تعریف‌ می‌كند. در این‌ فاجعه‌ هیچ‌جا در امان‌ نبود؛ نه‌ شهرهای‌ محاصره‌ شده‌ی‌ مدفون‌ در برف‌ و نه‌ سنگرهای‌ جنگی‌ مملو از مگس‌. آیا دوست‌ دارید بدانید: چه‌ كسی‌ از لارو حشرات‌ گوشت‌ درست‌ می‌كرد؟ بوی‌ گند سربازان‌ كدام‌ ارتش‌، دشمن‌ را به‌ سویشان‌ جلب‌ می‌كرد؟ چه‌طور زیر پیراهن‌ سفید ممكن‌ بود شما را به‌ كشتن‌ بدهد؟ تاریخ‌ را بخوانید و در مورد شایعات‌ شاخ‌داری‌ كه‌ همه‌ باور می‌كردند و سلاح‌های‌ مرگباری‌ كه‌ هیچ‌كس‌ وجودشان‌ را باور نمی‌كرد، اطلاعات‌ به‌دست‌ بیاورید. ببینید كدام‌ پیرمرد 80 ساله‌ برای‌ ثبت‌نام‌ در ارتش‌ بابابزرگ‌ها در مورد سنش‌ دروغ‌ گفت‌ و كدام‌ پسر بچه‌ی‌ 12 ساله‌ در دفاع‌ نهایی‌ از برلین‌ جان‌ سپرد.

سلطان‌ چربی‌ با پس‌مانده‌ی‌ غذا و لاشه‌ی‌ اسب‌ها چه‌ می‌کرد؟معجون‌ پیشاب‌ چیست‌ و چه‌طور با استنشاقش‌ می‌توانید جانتان‌ را در حمله‌ی‌ شیمیایی‌ نجات‌ بدهید؟ چرا یک‌ جفت‌ جوراب‌ کهنه‌ اسرار نظامی‌ آلمانی‌ها را بر ملا کرد؟ پس تاریخ‌ را بخوانید و در مورد ارتش‌های‌ شپشو، مقررات‌ عجیب‌ و غریب‌ و اعتقادات‌ خرافی‌ اطلاعات‌ را بگیرید.

تاریخ‌ به‌ زشت‌ترین‌ و ترسناك‌ترین‌ شكل‌ ممكن‌! انقلاب‌های‌ پرهیاهو قصه‌های‌ ترسناك‌ شورش‌ها و انقلاب‌ها را برایتان‌ تعریف‌ می‌كند... از نخستین‌ روزهای‌ تاریخ‌ ترسناك‌ تا زمان‌ دردناك‌ حال‌. آیا دوست‌ دارید بدانید: كدام‌ امپراتور چین‌ توسط‌ مامانش‌ از سلطنت‌ خلع‌ شد؟ چرا یكی‌ از انقلاب‌ها باعث‌ شد كه‌ آدم‌های‌ زشت‌ حسابی‌ بترسند؟ كنت‌ دراكولا در اصل‌ چه‌ كسی‌ بود؟ پاسخ‌ این‌ پرسش‌ها و بسیاری‌ اطلاعات‌ ریز و نه‌ خیلی‌ درشت‌ دیگر درباره‌ی‌ اشراف‌ غارتگر و كارگران‌ ستم‌دیده‌ را خواهید یافت‌. همه‌ چیز را درباره‌ی‌ گیوتین‌ و انقلاب‌های‌ فرانسه‌ یاد خواهید گرفت‌ و با شخصیت‌های‌ مشهور تاریخ‌ مثل‌ لئون‌ تروتسكی‌ آشنا خواهید شد.

«چرا به جوجه اردک کلوچه دادند؟» پیرامون آداب درخواست کردن، اهمیت تشخیص درخواست‌های منظقی از غیر منطقی و تقویت ظرفیت نه شنیدن است. مو ویلیمز بار دیگر سعی می‌کند با شگرد ویژه‌اش رفتار‌های کودک را پیش چشم او بگذارد و با استفاده از زبان طنز این‌بار کودک را به نگاه کردن به ماجرای درخواست‌های غیر منطقی و تلاش‌های طاقت‌فرسا برای برآورده شدن خواسته‌هایش دعوت می‌کند. از طرفی کنار کبوتر، جوجه اردکی را قرار می‌دهد که تصمیم‌ می‌گیرد در کمال ناباوری کلوچه‌ محبوبش را با تمام فندوق‌ها و گردوهایش به او بدهد. تا علاوه بر احساس، سوال کبوتر را هم تغییر دهد. به این ترتیب در آخر داستان کبوتر بار دیگر متعجب می‌شود، اما این بار با این سوال که «چرا جوجه اردک کلوچه‌اش را به او داد؟ »

در این مجموعه این شعرها را می‌خوانیم: کلاغ و آب بازی!، توپ قشنگ من، من و بابابزرگ، آشتی، نی‌نی، پس دوستم کجا رفت؟، پروانه، قلبم شکسته، پینه دوز و...

در این کتاب آمده است:  درخت نجوا کرد: «آری سیمرغ! اینک زمان توست… و من نیز آماده‌ام!» مرغ هزارنامِ نیرومند، در آن فرتوتیِ بی‌بازگشتِ هزاره‌اش، واپسین سخن خود را این‌چنین بر زبان آورد: «بلوغ بشر رسیده است. دیگر نه به من و نه به تو نیازی نیست، ای یار جاودانم! ما به سرایی می‌رویم که بی‌زوال است و همچون همیشه در این سفر، یار و همراه خواهیم بود!» آنگاه چشم‌های درخشنده‌ی خویش را بست و در خود آتش گرفت. آتش گرفت بی‌آنکه تخمی از سیمرغِ پسین، در زیر تن خویش برجای نهاده باشد.

اثری که پیش روی شماست، با نام "از ژرفای تاریکی" چهارمین مجلد از مجموعه کتاب پتش خوآرگر است. در سه مجلد پیشین مطالعه کردیم که جهان دچار آشوب شده و دگرگون گشته‌ است. نیروهای تاریک شیاطین و دیوها برای به چنگ آوردن گیتی، بزرگ‌ترین سپاه‌شان را سازماندهی کرده‌اند. در چنین شرایطی است که خاموشی و خون نیمی از هفت کشور زمین را در بر گرفته است.

بر بنیادهای هستی این‌گونه آغاز می‌گردد: صدای بر هم خوردن بال هزاران هزار خفاش کوچک و بزرگ غوغایی به پا کرده است. این صدای مرموز دالان‌های تودرتو و رازآلودی که به اتاق خواب اژدهایان منتهی می‌شوند را پر کرده است. همهمه چنان زیاد است که دو اژدهای تنهایی که در اتاق انتهای دالان به خواب فرو رفته بودند، از خواب برمی‌خیزند و وحشت‌زده، به دنبال مکانی برای پنهان شدن می‌گردند. کمی قبل‌تر، مادر آن دو شتابان به سوی سیاه‌چال رفته بود و حالا اژدهایان در دالان متروک تنها هستند.

کتاب «پتش خوارگر 2» نوشته «آرمان آرین» است. این کتاب با عنوان «مردی از تبار اژدها» دومین جلد از این مجموعه است. این رمان مشتمل بر 39 فصل با این عناوین است: « شکافندگان، اژدهای دومین، خاموشی فراموشی، دیوها و آدم‌ها، به بند کشیدگان، پیتون پری دوست، ملکه نقاب‌دار، پیشنهادی برای صلح، زیر سرو کهن‌سال، کورسویی برای نجات، فره جای فره، دیدار با ستیهنده، نه گودال، تازندگان شرق، موش پری، تاریخ دشنه‌ها، پیغام رهایی، سرآغاز راه، شکار پای آن برکه، جاسوسکان ناپایدار، گلیم گوش، جدایی جاودانه، شهربد پسرِ بستان، هیولاکش، اپوش دیو، بربام بلند آن انبوه سحرانگیز، آن گنج‌های خفته، در جست‌وجوی دانایی، رادمرد، اژدهای نخستین، بازگشت خیانت‌کار، مازندران، آن بند زرین، گوشورون، بندر آموی، دیدار فاتحان، پری وشانه، شهری بر فراز دریاچه». در بخشی از متن این کتاب می‌خوانید: « مردی نقاب‌دار، همچنان و عرق‌ریزان، پنجه‌های خستگی‌ناپذیرش را بر بلندای صخره کوبید و سوراخ به سوراخ بالا رفت تا به نیمه‌های راه رسید. آنگاه پسرک سوگندش را شکست و نیم‌نگاهی به زیر پا و اطرافشان انداخت، جایی از دیواره که دیگر روی آن، نه راهی به پس بود و نه راهی به‌پیش...» این کتاب توسط انتشارات «افق» منتشر شده است.

پالی اُکیف به‌تازگی به خانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگش -الکس و کیت موری، دو دانشمند مشهور- نقل مکان کرده است. او در یکی از گردش‌های هرروزه‌اش در طبیعت شگفت‌انگیز اطراف خانه، سه هزار سال در زمان به عقب برمی‌گردد. اما این اتفاق تصادف نیست و این‌که دروازه‌ای بین حلقه‌های زمان باز شده دلیل دارد؛ دلیلی که وقتی دروازه‌ی پشت سر پالی و دوست بیمارش، زاکاری، بسته می‌شود، آشکار می‌گردد. آیا پالی می‌تواند در این وضعیت بغرنج از خودش و زاکاری محافظت کند تا دروازه دوباره باز شود و آن‌ها را به خانه برگرداند؟

ده سال بعد از وقایع کتاب نسیمی از ناکجا، در شب عید شکرگزاری، نگرانی و وحشت بر شام خانوادگی موری‌ها سایه می‌اندازد. چارلز والاس پانزده‌ساله، مستأصل و پریشان، مناجاتی را به امید دفع تاریکی‌ به زبان می‌آورد و موجودی درخشان پدیدار می‌شود: تک‌شاخی به نام گادیور که در زمان سفر می‌کند. حالا چارلز والاس و گادیور باید سوار بر باد، به گذشته سفر کنند تا واقعیتی جایگزین بیابند: لحظه‌ای در گذشته که مسیر رویدادهای منتهی به زمان حال می‌تواند از آن‌جا تغییر کند تا آینده‌ی زمین  -این سیاره‌ی کوچک و متلاطم-  نجات پیدا کند.

«از میان قلمروهای چرخان کهکشانی دوردست گذشتند و فهمیدند خود کهکشان بخشی از یک ارکستر بسیار بزرگ است و تک‌تک سیاره‌ها و سیاره‌های درون کهکشان، ساز خودشان را به موسیقی کُره‌ها اضافه می‌کنند. تا وقتی که نغمه‌های باستانی نواخته می‌شد، سُرور جهان به‌کل از دست نمی‌رفت.»

خانواده‌ی موری انگار هرگز رنگ زندگی عادی را نمی‌بینند. این‌بار چارلز والاس، برادر کوچک‌تر مگ موری، درست پیش از آنکه در بستر بیماری بیفتد، در باغچه‌ی سبزیجاتشان چند اژدها می‌بیند.

هر داستان این کتاب قصه‌اس از موجودات می‌گوید علاوه بر داستان جذاب کودک را با حیوانات هم آشنا می‌کند. در داستان اول خانم مرغی که نمی‌تواند تخم بگذارد روی تخم‌مرغ شانسی می‌نشیند و جایزه‌های آن را به جوجه‌های دیگر هدیه می‌دهد.

در قرون وسطی، زمانی که هنوز باروت اختراع نشده بود، در وسط سرزمین آلمان، شهری بود به نام شیلدا و به همین دلیل به اهالی اش شیلدایی می گفتند. آنها مردم جالبی بودند. همه ی کارها را وارونه انجام می دادند و هرچه به آنها می گفتند، آن را کاملا تحت الفظی برداشت می کردند.

 کستر دوازده ساله آخرین نسل حیوانات، آخرین بازماندگان، را نجات داده و شهرش را از نابودی کامل رهانده است. اما همچنان راهی سخت و پرخطر پیش رو دارد چون: تنها وال آبی نجات یافته خبرهایی از اقیانوس برایش آورده است. گنبد فلزی مرموزی از چهار برج بیرون زده. و شاه‌کلید نجات کروه‌ی زمین هنوز در دست موش شجاعی است که کستر باید هر چه زودتر پیدایش کند.

ماجرا در سرزمینی اتفاق می‌افتد که در آن تمام حیوانات به دلیل فعالیت‌های انسان یکی‌یکی رو به نابودی‌اند. قهرمان داستان کستر دوازده ساله است که توانایی شگفت‌انگیزی دارد که خودش از آن بی‌خبر است. آیا او می‌تواند با ویژگی منحصر‎به‎فردش حیوانات را از شر آدم‌ها نجات دهد؟ اتحاد سیاه‌دلان دومین جلد از مجموعه‌ی سه جلدی آخرین بازماندگان است.

تقریبا یک سال پیش، "آلیس تاد هانتر" از دهکده ی راه یاب ها رفت تا کارآموز "سیپتیموس هیپ"، جادو گر ویژه، شود. آلیس فهمید افصون قلعه از قدرت سنگ های لاجورد زیر برج جادوگر شکل می گیرد ولی در سرزمینی دور، سنگ آبی درخشان در حال نابودی است. این ویرانی به زودی به قلعه می رسید و افصون قلعه نابود می شد. حالا آلیس می خواهد قدم در راه سفری خطرناک بگذارد تا سنگی باستانی را پیدا کند و جهان سیپتیموس هیپ را نجات دهد و.

در کتاب شن سوار تاد راهی صحرای شن های سرودخوان می شود تا تخم اورم را به قلعه برگرداند؛ سفری که نه تنها مهارت های افصون و راه یابی او، بلکه دوستی اش را هم می آزماید.
انجی سیج در لندن به دنیا آمد و اکنون در خانه‌ای پانصد ساله در غرب لندن زندگی می‌کند.