با توجه به کنجکاوی طبیعی کودکان به محیط و اشیای اطراف خود، والدین و بزرگترها می توانند در توسعه رابطه کودک با محیط اطرافش نقش مهمی ایفا کنند. هماهنگ با گذشت زمان و افزایش اطلاعات و تجربه کودکان در شناختن روابط پدیده ها و اشیا، مقدمات تفکر علمی و عملی در آنان پایه ریزی می شود. هر چه کودک بیشتر به واقعیات اطراف خود پی ببرد، اعتماد به نفس بیشتری احساس کرده و در خودشناسی و درک مستقیم او از مفاهیم مختلف تاثیر بیشتری خواهد داشت.در این کتاب، با ارائه موضوعهای مختلف و تمرینهای لازم سعی شده است تا کودکان آسانتر بتوانند معلومات خود را طبقه بندی کرده و دانسته های خود را گسترش و تعمیم دهند.
این کتاب حاصل تجربه هایی است که در طی اجرای برنامه های پژوهشی در امور پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در جهت پرورش و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان تهیه شده است. این کتاب وسیله خوبی در تکرار و تمرین در آموخته های کودک است و شامل موضوع های مختلف می باشد. از آنجا که شیوه مطلوب در آموزش کودکان خردسال (قبل از دبستان) شیوه غیر مستقیم است و کودکان به کمک کشیدن تصویر و رنگ آمیزی، مطالب مختلف را بهتر می آموزند، مجموعه مطالب این کتاب به شکل تصویری تهیه شده است.
گامبهگام تا اندیشه، عنوان طرحی است که بنیان آن نخستین بار در سال ۱۳۸۴ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذاشته شد، این طرح با هدف پرورش تفکر بهویژه تفکر فلسفی، بهصورت مجموعهای از فعالیتهای قابل اجرا برای کودکان و نوجوانان، اولین بار پس از تحقیق و پژوهش درباره اصول و مبانی پرورش تفکر، انتخاب محتوا، روشهای یادگیری و یاددهی، ابزار و منابع و بررسیهای ویژگیهای مخاطبین در سال ۱۳۸۶ به اجرا درآمد. کتاب حاضر با هدف پرورش تفکر فلسفی در کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآمده است.
کتاب حاضر، مجموعه داستانهای کوتاهی است از زندگی بچهها و خاطرات آنها در کوچه های مختلف همه شهرهای ما. حیرت آنها از اینکه برای اولین بار جغدی را میبینند، مسابقه چرخ سواری، تجربه بالا رفتن از کوه، شرکت در مراسم معرکهگیرها، شروع مدرسهها و لباسهای نو و بازیها و ماجراهای جالب و خندهدار و… گرچه در فضای یکی از محلههای قدیمی تهران نوشته شده است، اما بچهها در همهی شهرهای ما کم و بیش با این خاطرات آشنایند و گاه خود بسیاری از آنها را تجربه کردهاند و از خواندن آنها نیز لذت میبرند. «بچههای کوچه» دربارهی کوچههایی است که دیگر کوچه نیستند و بچههایی که دیگر بچه نیستند، اما صمیمیت خاطراتشان به همان سادگی و زیبایی زمان بچگی است.
کتاب حاضر، مجموعه داستانهای کوتاهی است از زندگی بچهها و خاطرات آنها در کوچه های مختلف همه شهرهای ما. حیرت آنها از اینکه برای اولین بار جغدی را میبینند، مسابقه چرخ سواری، تجربه بالا رفتن از کوه، شرکت در مراسم معرکهگیرها، شروع مدرسهها و لباسهای نو و بازیها و ماجراهای جالب و خندهدار و… گرچه در فضای یکی از محلههای قدیمی تهران نوشته شده است، اما بچهها در همهی شهرهای ما کم و بیش با این خاطرات آشنایند و گاه خود بسیاری از آنها را تجربه کردهاند و از خواندن آنها نیز لذت میبرند. «بچههای کوچه» دربارهی کوچههایی است که دیگر کوچه نیستند و بچههایی که دیگر بچه نیستند، اما صمیمیت خاطراتشان به همان سادگی و زیبایی زمان بچگی است.
کتاب مجموعه لالاییهایی است از بعضی شاعران معاصر که برای کودکان سروده شده است. هر کدام از این شاعران چند لالایی را با زبان ساده و روان به خواب کودکان آورده و به آنها هدیه کردهاند.
کتاب، مجموعه لالاهایی است که مادران روستایی و شهری با نغمه های آرام و زیبا برای کودکان خود زمزمه می کنند تا آنها به خواب روند. این ترانه ها که ساخته مردم عادی است از واژه هایی ساده با آهنگهای خاص ساخته شده و غالبا، بیان کننده دردها و آرزوهای مادران برای کودکانشان است.
داستان این کتاب در فضایی روستایی و محیط یک باغ قدیمی، روایتگر داستان پیرمردی به نام کربلایی است که منشهای انسانی او و رفتارهای مهربانانهاش با اهالی روستا زبانزد خاص و عام است و هر ماه حدود 40 تا 50 مرد روستایی پای سفرهی او مینشینند و دشمنیهای قدیمی را جایگزین دوستیهای امروزی میکنند.
در دنیا، دانشمندان بزرگی بودهاند که کارهای بزرگی هم کردهاند، اما شاید هیچکدام از کارهای آنان قابل مقایسه با اختراعات عجیب و غریب پروفسور برانشتام نباشد. این پروفسور با آن شلوار معمولی و کت سادهای که به جای دکمه، سنجاق قفلی داشت، با سر بزرگِ تاس که مثل آینه برق میزد و عینکهای متعددش، بسیار باهوش، اما کمی کمحافظه بود و معمولاً در هر اختراعی نکتهی کوچکی را فراموش میکرد و به این دلیل، هربار اختراعش چیز دیگری از آب درمیآمد و ماجرایی تازه میآفرید. این کتاب، ترجمهی یکی از مجموعهی کتابهای شاد و خواندنی «نورمن هانتر» ـ نویسنده انگلیسی ـ است که همواره مورد علاقهی کودکان و نوجوانان سراسر جهان بوده است.
رمان پیشگو یک فانتزی حماسی است.برگرفته از قصه های شاهنامه و اسطوره های ایران باستان در دریای پهناور فراخکرت ،هفت جزیره وجود دارد که دهاک اهریمن صفت کنترل شش جزیره را در اختیار گرفته است و رهبر تنها جزیره ی یکتا پرستان یعنی البرز کوه، بانو میتراست. دهاک تلاش دارد با طلسم و نیرنگ جزیره هفتم را هم تصاحب کند اما بانو میترا و جانشین او بهمن، که نوجوانی آزاده است مقابل او و نیروهای اهریمنی اش می ایستند و اجازه ی این کار را نمی دهند.
بچه روباه تنها مدت درازی انتظار کشید، اما خبری از مادرش نشد. او نمی دانست که مادرش دیگر برنمی گشت، چون او را شکار کرده بودند. بچه روباه از گرسنگی و سرما و ترس به گریه افتاد. روباه دیگری که با عجله به طرف لانه اش می رفت، ناله بچه روباه را شنیده و به طرف او رفت. آن روباه نمی دانست که به زودی بچه روباه را با دیگر بچه هایش اشتباه خواهد گرفت و بچه روباه هم نمی دانست که چند برادر و خواهر پیدا خواهد کرد.
مادربزرگ پیر شده است و رو به مرگ میرود. مشکلی بزرگتر از مرگ او اما وجود دارد و آن مشکل مرگ رویاهایی هست که مادربزرگ زمانی داشته است. در سرزمین رویاهای مادربزرگ برای از این قضیه تصمیم می گیرند مادربزرگ را یاد رویاهایش بیندازند. با یادآوری رویاها، سرزمین رویاها دوباره زنده خواهد شد و آرامش و گرمی نیز به زندگی مادربزرگ برخواهد گشت. الاکلنگ کودکی ماشین هاچی کوچی تلاش صبا، نوهی مادربزرگ و آدمهای سرزمین زوبام، سرزمین رویاهای مادربزرگ است، برای یادآوری رویاها به مادربزرگ. در این تلاش آنها مجبور به مبارزه با کابوسهای مادربزرگ نیز هستند، کابوسهایی که در نتیجهی نبودن رویاها به وجود آمدهاند.
طرح داستان شناگر به صورت پیوسته و منظم است و حوادث داستان به صورت ماجرایی و هیجان انگیز می باشد شخصیت اصلی داستان که پسری 11 ساله است علاقه و شوق زیادی برای یادگیری فنون و کارها دارد البته دخالت پدر و مادر در این مورد هم قابل ذکر است که به صورت غیر مستقیم او را به یادگیری وادار می کنند زاویه ی دید در طی داستان اول شخص است که تغییر نمی کند و داستان با همین زاویه ی دید ادامه می یابد و پایان می پذیرد. نویسنده با توصیف های بجا و بدور از حاشیه توانسته محیط جغرافیایی و آب و هوای منطقه ایی که داستان در آن اتفاق افتاده است را نمایان کند (تا وقتی برق رفت و کولر از صدا افتاد آن وقت فکر گرما و شرجی و کلافه شدن جایش را گرفت، هوا هنوز گرم گرم نشده بود، اما آن قدر گرم بود که بدون کولر گازی نشود نفس کشید) داستان شناگر دارای لحظه پردازی قوی است و خواننده را وارد فضای داستان می کند (قایق پر می شد دبه ها ی شصت لیتری روی همان آب کم داخل قایق شناور بودند) نکته ی قابل توجه در داستان شخصیت های فرعی است که نقشهای مثبتی را ارائه می کنند و به یادگیری و آموزش شخصیت اصلی داستان کمک به سزایی می کنند.
خورشید چرا طلوع میکند؟ آتش چیست؟ رنگ چگونه به وجود میآید؟ اگر شما هم دربارهی رازهای جهان کنجکاوید، پس جوهر دانشمند شدن را دارید و میتوانید به جستوجوی رازهای جهان بروید.
پسر کوچولو با گچ خطی می کشد و برای خود مرزی را مشخص می کند. حالا آن طرف خط مال اوست. جایی که هیچکس اجازه ندارد وارد آن شود اما خرگوش، حلزون، شاخ و برگ درختان و ابرها به این مرز توجه نمیکنند و وارد آن میشوند. تا...
سنجاب کوچک و تنها جز بیبی سکینه و درخت کاجش هیچکس را نمیشناخت. او هر روز میشنید که بیبی سکینه در خانه کوچکش خدای بزرگ را صدا میزند، ولی هیچوقت کسی جوابش را نمیدهد. سنجاب که بیبی را خیلی دوست داشت تصمیم گرفت خودش برود و هرطور شده خدا را پیدا کند و به خانه بیبی بیاورد. تصاویر زیبای کتاب نیز سفر سنجاب کوچولو را به زبان تصویر بیان میکند.
داستان یک نوه و پدربزرگ اش است که در کنار آنها زندگی می کند و بعد از چند سال دچار بیماری فراموشی می شود .پسرک اما همچنان با قصه هایی که بابابزرگ برایش تعریف می کرد خنده را روی لبانش می نشاند.
این کتاب با موضوع جنگ و هشدارهای ایمنی به کودکان بهویژه در مورد مینهای زمینی بهجا مانده از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در شهرها و روستاهای مرزی کشور منتشر شده است.
طراحی کتاب در عین سادگی شگفتی می آفریند با ورق زدن هر صفحه تصاویر تغییر می کنند و به شکل دیگری در میآید .کتاب سعی دارد مخاطب را در کار تغییر و تبدیل شعر ها دخالت دهد و از او بخواهد فعالانه در تصویر خوانی و جذب مفاهیم مشارکت کند.