آخر این داستان را میدانم. میدانم که دست آخر مژی گذاشت و رفت. رفت به کام اژدها. گم شد. اما میخواهم بدانم چرا؟ چرا مژی رفت؟ چرا همهی ما خواب بودیم؟ چرا هیچکس مژی را ندید؟ ندید که دارد عذاب میکشد. میخواهم بدانم چطور همه چیز دست به دست هم داد تا آن بلا سرش بیاید....
در این داستان ماجرای دوستی یک دختر دانشجو بهنام نگار با دختربچهای روایت میشود که گویا یک دلقک به دنیا آمده است. این دلقکبودن هم به ماهیت و هم شغل او و خانوادهاش بازمیگردد. در این دوستی، دلقک به نوعی وارد زندگی شخصیت اصلی داستان میشود و در آن تغییراتی ایجاد میکند و در نهایت نیز از آن خارج میشود. فضای این رمان به گفته هدی حدادی، کاملا رئال و واقعی است اما اتفاقهای آن شکل و شیوهای فانتزی دارد، زبان نگارش داستان محاورهای است و زبان طنز و شیوه فانتزی متن نیز با این نوع بیان تلفیق شده است.
«پیدایش قنات و ظهور تمدنهای جدید»، «مُقَنیها، مهندسان آب و خاک»، «مهندسی طراحی و ساخت قنات»، «سد و بند»، «پیشینهی ساخت آبانبار در ایران»، «میرآبها»، «زیرآب»، «تاریخ پیدایش کوزه»، «ساعت آبی»، «مهندسان و آبشناسان نامدار ایرانی» و... از جمله موضوعهایی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
"اصکا" (اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان) به سبک و سیاق "اصفا" (اصطلاحنامه فرهنگی سه زبانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران). هدف اصطلاحنامه ایجاد یک دستی در نمایهسازی اسناد و سهولت در جستجوی اطلاعات است.منظور از یکدستی ایجاد معیارهایی برای انتخاب واحد از بین چند انتخاب است. اصطلاحنامه وسیلهای اساسی است برای نمایه ساز تا برای انتخاب واژههای کلیدی مدارکی که نمایهسازی میکند،اصولی را رعایت کند.
از گنجینه عظیم شعر فارسی، تا کنون گزینه های بسیاری با شرح و تفسیر به چاپ رسیده است که بیشتر برای استفاده دانشجویان فراهم آمده و بعضی از آنها هنوز هم به عنوان واحدهای درسی در دانشگاه ها و دیگر مراکز آموزش عالی تدریس می شود. هدف از چاپ گزینه حاضر نیز آشنا ساختن عموم علاقه مندان و بویژه نوجوانان با میراث ارجمند ادبی و فرهنگ ایرانی و اسلامی از چشم انداز گلزار زیبای شعر فارسی است.
در این رمان - که در زمرهی ادبیات داستانی وحشت قرار میگیرد - روایتگر زندگی خانوادهای سه نفره از طبقه متوسط شهری است که به یک آپارتمان نقل مکان میکنند و در آن شرایط تازه زندگی، اتفاقاتی برایشان رخ میدهد که مایه ساخت ماجرای داستان میشود. این رمان در هفتمین فهرست «لاک پشت پرنده» شامل کتابهای برگزیده پاییز ۱۳۹۱ موفق به دریافت ۳ لاکپشت پرنده شد و در سال ۱۳۹۲ نیز موفق به دریافت سومین جایزه کتاب مهر(طه) شد. یک تجربه ی فراموش نشدنی به من می گوید به عکس ها باید خوب دقت کنیم. در بعضی از عکس ها چیزی هست که خبر از یک حادثه یا اتفاق غیرمنتظره می دهد.
کتاب «بازیها و لحظهها» داستانی از میلاد، خواهرزاده احمدعلی است که سالها پیش در جبهههای جنگ ایران و عراق مفقود شده. در این داستان هادی، یک از شخصیتهای داستان به 17 سال بعد سفر میکند.
این کتاب بر پایه نامه های ساداکو، دخترک ژاپنی، فراهم آمده است. ساداکو دو ساله بود که بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیمای ژاپن فرود آمد. در یک لحظه هزاران تن سوختند و جان سپردند. ده سال بعد، ساداکو نیز بر اثر تشعشعات اتمی به سرطان خون مبتلا شد و درگذشت.
این کتاب در سه فصل با عناوین مختلف تدوین یافته، که از جمله عناوین فصل ها: طلوع یک ستاره، نوزادی در غار، رقص آتش، آهنگ سفر، ابر سیاه مرگ، بر بالین امپراطور، مادر، هروله، قربانی، خانه ای برای دوست و ... می باشد. پای ویرانه های شهری نشسته ام که روز گاری پایتخت یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان بوده است. کتابی در دست دارم که مرا از راز های تاریخ این دیار آگاه می کند. اینجا سرزمین بابل است... .
روزی پیرزن مهربانی ساکن روستایی میشود که اهالی آن جا مدام از هم انتقاد و با هم دعوا میکنند. پیرزن برای یاد دادن محبّت کردن و احترام به تفاوتهای یکدیگر باغچهای پر از گلهای متفاوت درست میکند و با محبّت آنها را پرورش میدهد. سایر اهالی نیز به تقلید از پیرزن باغچهای از گلهای شبیه شخصیت خود درست میکنند ولی
آنها از اصل بچه های راه آهن نبودند. آنها فقط بچه هایی حومه نشین و عادی بودند که با پدر و مادرشان یک خانه ییلاقی معمولی، البته با همه نوع وسایل مدرن و راحت، زندگی می کردند. مادرشان نیز وقت خود را صرف این نمی کرد که بیهوده به دیدن زنهای کودن برود یا بیهوده در منزل بنشیند تا آن زنها به دیدن او بیابند. تقریبا همیشه در خانه می ماند و آماده بود که با بچه ها بازی کند و برایشان کتاب بخواند، یا اینکه به آنها در مشق و درسشان کمک کند. این سه بچه خوشبخت همیشه هر چیزی که می خواستند داشتند. پدرشان هم هرگز بدخلقی نمی کرد و آماده بود که بیشتر اوقات در بازی و سرگرمی با آنها همراه شود. آنها واقعا خوشبخت بودند و تا موقعی که مجبور نشده بودند واقعا به نحو دیگری زندگی کنند، حد و اندازه این خوشبختی را حس نمی کردند.
بچه هایی هستند که مثل علفهای هرز سبز می شوند و رشد می کنند و به ریش باغبانها و بیل و بیلچه شان هم می خندند. “ژوائو“ ، کودک پرتغالی، نیز یکی از این بچه ها بود و وقتی اولین بار روی نیمکت کلاس درس نشست، نه سال تمام از سنش می گذشت. معلم کلاسش اسم او را “ماجراجو“ گذاشت و از آن روز به بعد، همواره به ماجراهای بزرگ و کشف دنیاهای جدید- مثل “واسکودوگاما“، کاشف بزرگ هموطن خود- فکر می کرد. پسربچه های دیگر او را مسخره می کردند، ولی کلمه “ماجراجو“، همچون پاره ای از خورشید، در وجود او می درخشید و او را بر بال خیال به سوی آینده های ناشناخته و هیجان انگیز می برد. سالها بعد، ژوائو وقتی به دانشگاه بزرگ پرتغال می رفت، خود را ناخدای کشتی بزرگی می دید که درگذر از دریای تاریکیها – تاریکیهای جهل و بی سوادی- می توانست دنیای روشنتری را به خود و دیگران نوید دهد.
از عصر مشروطه به این سو، شعر فارسی تحول یافته و ویژگیهایی پیدا کرده است که از آن به «شعر معاصر» یاد کرده میشود. شعر معاصر فارسی نیز پیوندی استوار با فرهنگ و ادب دیرینه و گنجینه شعر پارسی کهن دارد. در این کتاب، گزیده ای از اشعار علی اسفندیاری، مشهور به نیما یوشیج، بنیانگذار شعر نو فارسی، ارائه شده است. نمونه هایی از این دست، کاری ارزشمند در معرفی ادب پارسی و شعر معاصر به همگان و به ویژه نوجوانان است.
«بادبادکها در شهر»، عنوان یکی از چند داستان کتاب است که در حال و هوای اواخر رژیم شاه و سقوط آن نوشته شده است. داستان درمورد پخش اعلامیههای ضروری برای آگاه کردن مردم جهت شرکت در تظاهرات چهارم آبان است. بچههای مدرسه کوروش کبیر به راهنمایی برادر محمد یک مسابقه بادبادک سازی راه انداخته و در هر بادبادک یک اعلامیه میگذارند و آن را از تپههای اطراف امامزاده یحیی به سوی آسمان شهر پرواز میدهند… .
مجموعه شعرهای ساده و زیبا از آسمان و خورشید و دریا و چلچلهها و برف. سوار بر نردبان شعر و ترانه میتوان به ستارهها رسید و رویای کودکان را زیباتر ساخت.
کتاب بازخوانی واقعه عاشوراست برای حضور در مراسم پرشکوه به بار نشستن درختی که انبیا در هزارههای نبوت خویش کاشتند. عاشورا روز بخشش میراث همه انبیا به حسین است و اربعین روز بخشیدن این میراث از طرف حسین به تاریخ است و به انسان و به هر آن کس که بخواهد زیستنی همچون پیامبران داشته باشد. نویسنده با برگرفتن شعلههایی از نور و حقیقت آن واقعه، گذری بر سراسر آن تا اربعین دارد و با نثری زیبا و روان خوانندگان را بر خوان بیدریغ کرامت انسانی حسین (ع) و یارانش و آن بانوی بزرگوار ریگزارهای غم و خارستانهای تازیانه مینشاند.
پیوند مولای متقیان حضرت علی (ع) با دختر گرامی پیامبر هدایت و آزادی، فاطمه زهرا (س)، از زیباترین پیوندهای صدر اسلام و بلکه همه تاریخ بشری است. نویسنده کوشیده است تا ضمن شرح مقدمات این پیوند از اقوال گوناگون، شأن و جایگاه آن دو خورشید هدایت و دو دریای سعادت را با استناد به حقایق تاریخی تبیین کند.
داستان ماجرای نوجوانی به نام مجید را روایت میکند که شلخته است مادرش همیشه او را از کرمی که در کیفش پیدا خواهد شد می ترساند اما مجید اهمیت نمی دهد تا اینکه حرفهای مادر راست می شود و کرمی در کیف مجید پیدا می شود این کرم کمکم باعث مشهور شدن وپولدار شدن خانواده مجید میشود.
آقای پغورقاتی، هیچوقت حال وسایل خانهاش را نمیپرسید. همه وسایل از آینه و مسواک و یخچال و شامپو و چرخگوشت و چرخ خیاطی و قفل و سطل آشغال گرفته تا تلویزیون و ریش تراش و لباسشویی و ... اعصابشان از دست پغورقاتی داغان بود...
«صوفی» نوجوان روستای ترکمن چندسالی است که آروز دارد اسبی داشته باشد تا بتواند برای کورس پاییزهی گنبد آمادهاش کرده و با آن مسابقه بدهد؛ اما وضع مالی آنها مساعد نیست و او همه آرزوهای خود را بر بادرفته میبیند، تا اینکه روزی...
این کتاب با محوریت دفاع مقدس و بیان خاطرات جنگ تحمیلی هشتساله عراق علیه ایران از نگاهی دیگر است که میتواند رنگ و بوی خاصی به نگرشهای نسل نوجوان درباره جنگ و آن دوران بدهد. به نظر میرسد نویسنده با بیان احساس و خاطرهی اتفاقهای متعدد از زبان شخصیتهای داستان توانسته مخاطب را با خود همراه کند.
"«هستی» دختر 12 ساله و پرشر و شوری است. او عاشق ژیمناستیک و فوتبال است و از عروسک و کارهای دخترانه بیزار است. روزی بر اثر جنبوجوش فراوان دستش میشکند و پدر که در دریا روی نفتکش کار میکند، از اینکه نتوانسته به سر کار برود و مجبور است هستی را به بیمارستان ببرد خشمگین است؛ اما به زودی خبر بمباران شدن نفتکش و آتش گرفتن آن را میشنود و پدر و اهالی خانواده شکستن دست هستی را سبب خیر دانسته و به او افتخار میکنند