با وحشت از خواب پریدم و سرجایم نشستم. خدا را شکر. توی اتاق خودمان بودم. امتحان نداشتم. عفت خانم هم آن دور و بر نبود. دوباره با خیالی راحت خوابیدم.
با صدایی عجیب و غریب چشمهایم را باز کردم. هوا گرگ ومیش بود. کسی آه و ناله میکرد. شاید عفت خانم مرده بود. همان کسی که آ و ناله می کرد. فحش داد و نفرین کرد. پس عفت خانم نمرده بود. طیبه گفت: «عمه جان عفت است!»
ناشر: | #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
قطع کتاب: | وزیری |
نوع جلد: | نرم |
رنگ چاپ: | رنگی |
زبان: | فارسی |
گروه سنی: | #+12 |
نویسنده: | #فریده خرمی |