پدر و مادر آهوی گردن دراز خیلی غمگین بودند؛ ولی کاری از دستشان برنمی آمد.بالاخره برای آن که آهوهای دیگر مسخره شان نکنند، بچه شان را برداشتند و از گله دور شدند. آن قدر رفتند و رفتند تا گوشه ی خلوتی پیدا کردند و همان جا ماندند.
مدت ها گذشت. بچه آهو هر روز بزرگ تر می شد. گردنش هم درازتر می شد. پدر و مادرش وقتی دیدند او حسابی بزرگ شده است، تنهایش گذاشتند و همراه یکی از گله های بزرگ رفتند. ...
ناشر: | #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
قطع کتاب: | خشتی |
نوع جلد: | نرم |
رنگ چاپ: | رنگی |
زبان: | فارسی |
گروه سنی: | #+9 |
تصویرگر: | یوتا آذرگین |
نویسنده: | #جمشید سپاهی |