"داستان، شرح زندگی دختری است كه با پدرش به اجبار به فرانسه میرود و در آن جا با مشقات بسیاری روبهرو میگردد .پدرش در فرانسه ازدواج ناموفقی میكند و در دادگاه به جرم ولگردی و مستی، محكوم میگردد و بعد از چندی به شدت مریض میشود .این امر، زندگی دخترك بیچاره را در كشوری غریب دو چندان میكند و ...
صدای آب بود.صدای موج بود.موج هایی بلند.موج هایی به طول یک متر ..دو متر...پنج متر...نه،نه،نه،موج هایی بلند تر.وحشی تر ویرانگر تر و کوبنده تر از هر موجی که تا آن روز ساحل نشین ها و حتی خود دریادیده بودند.