قصه سلطان و آهو هم مثل تعدادی از قصههای عامیانه به ارزش کار و حرفه و نکوهش بیکاری و نداشتن تخصص میپردازد. تصاویر کتاب با رنگهای شاد و زنده، طبیعت و فرهنگ مردم گیلان را نشان میدهد. علاوه بر این تصاویر، مطالبی افزون بر متن دارند؛ مثل مراسم عروسی و ... که قصه را تکمیل میکند و کتاب را به سوی کتابهای تصویری میبرد.
One day, a king got lost in a forest while hunting a deer. There he saw a beautiful girl named Mehbanu and proposed to her family. The girl's father asked her what she knows. The king replied, I only give orders. Mehbanu's father said when you learn something, come and marry my daughter. After returning to the palace, the king began to learn carpet weaving and learned this work well.