فروشگاه اینترنتی محصولات

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

  • کد کالا:3542
  • وضعیت:موجود در انبار

پیش از بستن چمدان

23000 تومان

در این داستان برشی از حساس ترین لحظات زندگی دو دختر بنام گلی و دریا که باید برای آینده خود تصمیم بگیرند، به موازات هم، بازگو می شود. برای گلی روز یکشنبه هشت آذر می توانست روز مهمی باشد امّا همه چیز به سادگی به می ریزد.

دریا دختر جوانی در سال آخر دبیرستان است و شعر و نجوم را دوست دارد و چون می داند در مقطع کارشناسی رشته نجوم در دانشگاه های ایران وجود ندارد، تصمیم می گیرد برخلاف میل مادر برای ادامه تحصیل به خارج از ایران برود و روابط بین مادر و دختر تیره می شود و بهم می خورد و پدر و برادرش فراز هم قادر نیستند میانجیگری کنند. دریا به کمک راننده جوانی گلی را به بیمارستان می رساند و از او پرستاری می کند و دوستی بین آنان برقرارمی شود و زندگی آنان بهم پیوند می خورد، بطوریکه در مدت ۲۴ ساعت انگار عمری با هم دوست بوده اند.

داستان مشکلات و بحران های جوانان را در انتخاب شغل و رشته تحصیلی و اختلاف آنان با پدر و مادرشان بخوبی بیان می کند. آنان با همانند سازی با شخصیت های داستان قادر خواهند بود تصمیم درست بگیرند. اثر برای والدین هم می تواند مفید باشد که در چنین مواقعی چه رفتاری را با فرزند جوان خود در پیش بگیرند.              

توضیحات بیشتر

از هيچ جای خانه جوابی نيامد. اولين بار بود كه ميدید مادر خواب مانده است. ترسيد و با همان ترس به یاد آورد، همين هفته پيش پدر یكی از هم كلاسی‌هایش توی خواب سكته كرده بود و چون كسی متوجه نشده بود، بی سروصدا از در دنيا گذشته بود. پا تند كرد. بي آن كه در بزند، در اتاق را باز كرد و تخت را خالی و آشفته دید.

قلبش به فكرش پوزخند زد: دیوانه!

مطمئن شد مادر توی حمام است. رفت پشت در حمام كه توي همان اتاق بود. دلش ميخواست صدای دوش آب را بشنود؛ اما نشنيد. به خودش دلداری داد: موهایش را خشک ميكند. چند ضربه به در زد: «مامان! مامان!»

جوابی نيامد. بی طاقت در حمام را باز كرد؛ خشک و خالی بود. هر سه اتاق دیگر را هم گشت. نبود. رفت سراغ تلفن. شماره همراه مادر را گرفت. صدای زنگش را توی خانه شنيد. پی صدا رفت و گوشی را روی جاكفشی كنار ورودی یافت. ترسيد: چه اتفاقی افتاده؟

به ساعت نگاه كرد. با این كه میدانست پدر الان توی هواپيماست، باز هم شماره او را گرفت. خاموش بود. با یادآوری این كه امروز، روز مهم و عزیزی است، خود را دلداری داد كه محال است اتفاق بدی افتاده باشد. شاید مادر برای خرید رفته است بيرون تا به مناسبت بازگشت پدر از یک سفر كاری، ترتيب یک مهمانی را بدهد. در دل خنده‌ای سر داد كه درست است، چيزی كه اوضاع را غيرعادی كرده، بازگشت پدر است و سعی كرد از یاد ببرد كه بازگشت های پدر، همان قدر زیاد و عادی بود كه سفرهایش.

ناشر: #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: نرم
رنگ چاپ: مشکی
زبان: فارسی
گروه سنی: #+15
نوع کتاب: کتاب های اقتصادی
نویسنده: #مینو کریم‌زاده
نظرات کاربران

محصولات مرتبط

بازگشت به بالا