یکی بود، یکی نبود. روزگاری در یکی از دهات ژاپن، مردی زندگی می کرد به اسم گنگورو. او طبل عجیبی داشت. هر وقت با دستش ضربه ای به یک طرف طبل می زد و می گفت: « دماغ، دماغ، بزرگ شو!» دماغش بزرگ می شد. هر وقت هم که با دستش ضربه ای به طرف دیگر طبل می زد و می گفت:« دماغ، دماغ، کوچک شو!» دماغش کوچک می شد. این کار مردم را می خنداند و آنها را شاد می کرد.
هر کس دلش می خواست دماغش کمی بزرگتر یا کمی کوچکتر شود، پیش گنگورو می رفت واو به طبل می زد و نام آن آدم را می گفت و این آنها را شاد می کرد.
گنگورو آدم کنجکاوی بود. یک روز از خودش پرسید: « دماغ آدم چقدر می تواند بزرگ شود؟» پس رفت به صحرا و دام- دام زد به طبل و گفت :« دماغ، دماغ، بزرگ شو!» و دماغش بزرگ شد.
گنگورو باز هم زد به طبل و گفت: « دماغ، دماغ، بزرگ شو !»
ناشر: | #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | نرم |
رنگ چاپ: | مشکی |
زبان: | فارسی |
گروه سنی: | #+7 |
نوع کتاب: | کتاب های اقتصادی |
نویسنده: | #سیروس طاهباز |