این کتاب از سری کتاب های مرغک است. این کتاب با تصویر سه بعدی داستان را برای کودکان جذاب تر کرده است. همیشه یه سری وسایل یا حیوانات زیر پامون گیر میکنن ما باید پامونو بلند کنیم..
این کتاب از ۲۱ قطعه شعر نیمایی تشکیل شده، قطعههایی بسیار امیدبخش که شاعر در آنها نگاهی رو به آسمان دارد و نوجوانان را به دل کندن از صخرههای امن و صعود به قلهها دعوت میکند همچون قطعه شعر «اوج» که:
«لانهی عقاب/ لای سنگهای کوه محکم است/ او ولی/ دل ز صخرههای امن میکند/ بال میزند در اوج/ قله هم برای او کم است!»
آوازهایی که سبز میشوند و قهرمانها را به او نشان میدهند، حالهایی که نو میشود و مسیرهایی که با برخاستن و حرکت، تصویری شاعرانه و عاشقانه از زندگی، پیش روی مخاطب امروزی شعرهای این شاعر کودک و نوجوان قرار میدهد.
مردانی شاعر این اثر در بخش بخش این کتاب، مخاطبان نوجوان را به حرکت در مسیر دوستداشتن، عشق و زندگی سرشار از امید به ساختن آینده توصیه میکند آنجا که میگوید: از دور میآید صدای رود/ با این نشستنها کسی دریا نخواهد شد!»
این کتاب شامل ۱۶ قطعه شعرِ عاشقانه، اجتماعی و خانوادگی است که شاعر در آن به حالتهای روحی، عواطف و احساسات نوجوانان توجه ویژهای کرده است.
«دلهره، قلب کوچک، خاطرات، سفید، همینها…، کجاست؟، پُست، داد، فرصت دوباره، کار ساده، تقدیر، بیخداحافظی، سکوت، سهشنبهها، یعنی که… و بیخیال» عنوان شعرهای این کتاب هستند؛ نویسنده نیز در این کتاب تلاش کرده جهان پیرامون نوجوانان و دغدغههایی که با آن مواجه هستند را در قالب شعر بیان کند.
در گذشته به نسبت هر اقلیم از انرژی انسان، باد، آب و جانوران برای چرخاندن
پره های آسیاب استفاده می کردند. چرخ و مکانیک تاریخچه ای در ایران دارد. بحث حرکت
و مکانیک در همه پایه های درسی کودکان مطرح می شود. در داستان آسیاب بچرخ با این
تاریخچه آشنا می شویم.
«عروس کیه؟ دوماد کیه؟» در بردارنده ۱۰ قطعه شعر شامل «حلزون، آقای جامدادی، آمبولانس، عروس کیه؟ دوماد کیه؟، شکار، شوخی، تابلو، بیب بیب، اَجیمَجی و کلّه قند» است.
فرهادی دربارهی این کتاب توضیح داد: بیشتر اشعار این کتاب را در قالب مثنوی سرودهام و در انتخاب قافیههای آهنگین و جذاب، وسواس به خرج دادهام و جایی که از دیگر قالبها مثل چارپاره یا نیمایی استفاده شده، با آوردن قافیههای بیشتر برای تقویت موسیقی در شعر بهره بردهام.
داستان زندگی ضحاک از ابتدا تا زمانی که در البرز کوه به بند کشیده میشود، از زبان خود او در این کتاب آمده است.
این اثر با خط بریل و مناسب نابینایان است.
هر سال در سرزمین پسر کوچکی به نام رعد مسابقه تیراندازی با تیر و کمان برگزار می شد و رعد آرزو می کرد که روزی بزرگترین تیرانداز سرزمین خود شود. در جستجوی استادی به نام نسیم که خبرش از سرزمینهای دور آمده بود، رعد از سرزمین خود مسافرت می کند و پس از یافتن استاد، مانند یک شاگرد سه دستور مهم او را می پذیرد و به آنها عمل می کند و سرانجام همچون استادش تیرانداز ماهری می شود.