ماهی رنگینکمان و دوستانش درکنار هم زندگی میکردند و خوراکشان از میگوها وحلزونهای خوشمزه میان صخرههای دریایی بود. تا اینکه یک روز نهنگی بزرگ و پیر به محل زندگی آنها آمد. ماهیها به او بدگمان شدند و از نگاههای طولانی نهنگ پیر وحشت کردند. اما ...
موشی و موشک که دو موش کوچک و کورند میخواهند بازی کنند، یک بازی عجیب. یکی از آنها میخواهد یک تپه یا کوه بسازد و دیگری میخواهد یک گودال بزرگ درست کند. اول با هم دعوایشان میشود ولی پس از آن میفهمند که هر دو میتوانند به یکدیگر کمک کنند و آنچه را دوست دارند سریعتر بسازند. کتاب حاضر با نقاشیهای قشنگ و گویا نشان میدهد که چقدر فکر کردن پیش از آغاز هر کاری خوب است و باعث همکاریها و دوستیهای بیشتر میشود.