خودم و یاسی را با پالتوی آبی اش تصور می کنم که مثلاً هشتاد سال پیش است و هنوز لله زار پر از تئاتر و کافه هایی است که نویسنده ها و آدم مهم ها پشت میز آن کافه می نشینند. من و یاسی هم داریم از وسط این کافه ها و سالن های تئاتر و سینما رد می شویم و گل می گوییم و گل می شنویم. توی رویایم من و یاسی هیچ نگرانی ای نداریم. فقط سلانه سلانهمی رویم طرف ناصر خسرو که اصلاً شکل الانش نیست. سرازیر می شویم طرف میدان توپخانه و وارد خیابان ناصر خسرو می شویم. شاید آن موقع هنوز اسمش ناصریه بوده. توی کوچه یث بغلی کاخ شمس العماره، خانه ی یاسی و رضا و مامان پری است. کوچه ای که از اول تا آخر آن خوشه های اقاقیا از روی دیواره ها شره کرده و از درو پنجره ی خانه ها بوی غذاهای جورواجور و هزار بوی خوشایند دیگر بیرون می زند. وارد حیاط یاسی اینا که می شویم یک جوی آب باریک از وسط حیاط شان رد می شود. شبیه همان آب باریکه ای که تو سریال دایی جان ناپلئون از وسط حیاط خان دایی عبور می کرد.
این داستان درباره صفحهی حوادث روزنامه نیست که نوشته بودند پدری دخترش را وادار به فروش مواد مخدر کرد. بابای دختر این داستان هرگز با دخترش به سرقت از مغازهی طلافروشی دست نزده و از گاوصندوق فروشگاه خوشخواب رویا چیزی ندزدیده. رمان «زیبا صدایم کن» قصهی دختر 15 سالهای به نام زیباست که در آسایشگاه کودکان بیسرپرست زندگی میکند و پدرش به خاطر اختلال روانی در تیمارستان است و مادرش از او جدا شده و با فرد دیگری ازدواج کرده است. در یک روز پاییزی پدرش زنگ میزد و از او میخواهد کمکش کند تا از تیمارستان فرار کند این اتفاق روی میدهد و پس از رسیدن به هم تصمیم میگیرند تا در خیابانهای تهران با هم جشن تولد دونفره بگیرند. شما هم به این جشن تولد دعوتید.
موضوع این کتاب به جریانات قبل از انقلاب برمی گردد. زمانی که رژیم شاهنشاهی مخالفان خود را بعضا به جزایر و مناطق بد آب و هوای جنوب کشور تبعید می کرد. داستان کتاب پیرامون تعدای از همین تبعیدی هاست که شامل اساتید دانشگاه، فرهنگیان و هنرمندانی می شود که با یاس و ناامیدی به جزیره هنگام تبعید شده اند و گمان می کنند به آخر دنیا رسیده اند، اما در آن جا با چند نوجوان اهل جزیره آشنا می شوند که علی رغم زندگی در چنین جزیره کوچک و دورافتاده ای از شور زندگی بسیاری برخوردارند. بدین ترتیب از آنها الهام گرفته ضمن اینکه دانش خود را مبنی بر رفتار با محیط زیست و پرورش و نگهداری از لاک پشت ها در اختیار آنان قرار می دهند.
کتاب حاضر، یکی از کتابهای مجموعه «رمان نوجوان امروز» و داستانی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (د) و (ه) نگاشته شده است. کتاب «غریبه و دریا» در چابهار اتفاق میافتد. بندری در جنوب بلوچستان. درمحمد نوجوانی تینگی (نژادی سه رگه) است که همزمان با درس خواندنهایش روی لنجهای کالابر کار میکند
رمان مزرعه ی حیوانات، افسانه ای مدرن و اثر نویسنده ی بسیار توانمندی است که استعداد درخشانش در نوشتن این ژانر از هجو، برای تمامی کتاب دوستان در سرار جهان به اثبات رسیده است. داستان کتاب، حکایت شورش حیوانات یک مزرعه علیه انسان هاست. خوک ها، رهبری سایر حیوان ها را به دست گرفته و در تلاش اند تا برتری خود را به اسب ها، گاوها، گوسفند ها و بقیه بقبولانند. اولین جرقه های شورش، زمانی زده می شود که خوکی، برای به دست گرفتن مالکیت جریان برق، پیشنهاد ساخت یک آسیاب بادی را مطرح می کند؛ ایده ای که ناپلئون، رهبر بی چون و چرای قیام، آن را از آن خود می داند. او از سگ های کوچک و جوان به عنوان محافظ خود استفاده کرده، با انسان ها وارد مجادله شده و به تدریج، حکومتی مستبدانه تشکیل می دهد و حتی قوانین وضع شده در ابتدای حکومت خود را نیز می شکند. پیروان قدیمی و وفادار او، شرایط حال حاضرشان را از نظر غذا و کار، بهتر از زمان حکومت انسان ها ندانسته و وقتی که ناپلئون و اسکویلر را در حال عیاشی و خوشگذرانی با دشمنانشان می بینند، به سرنوشت شوم خود پی می برند. رمان مزرعه ی حیوانات، تشریحی اساسی بر آسیب های استبداد است و نشان می دهد که خودکامگی نه تنها باعث فساد رهبران می شود، بلکه قدرت فکر و استدلال مردم تحت حکومت را نیز از بین خواهد برد.
افسانهی دیااکو پیش از حضورش قلبها را تسخیر کرده بود و چهبسا رویای تجسمیافتهی یک اسطوره میتوانست، مرهمی باشد بر زخمی کهنه؛ زخم شکست، زخم اسارت، زخم تحقیر و زخم باج و خراج کمرشکن. سرزمینهای ماد با اسبهای خوب و معادن ارزشمند، مانند گوهری در برابر آشوریان جنگجو میدرخشید و قابل چشمپوشی نبود. از سالیان دور سرزمین مادها در معرض حملههای گستردهای بود و زخمهای مکرر، میراثی بود که از پدر به پسر میرسید؛ زخم هایی که بستری شدند برای کاشتن نهال انتقام و امید. افسانهی حضور دیااکو مانند آذرخش بهاری باهیبت و هولناک، دلهای تشنهی انتقام را وعدهی سیرابشدن میداد. دیااکو اما بیخبر از اینهمه هیاهو، بیتاب بود؛ بیتاب رفتن، بیتاب رسیدن، بیتاب عشق.
«خانم داتفایر» نوشته آن فاین (-۱۹۴۷) برنده جایزه دوم برای بهترین کتاب داستان کودکان از گاردین و نامزد دریافت جایزه برای بهترین داستان نوجوانان از آبزرور است. این داستان منبع الهام فیلمی موفق به همین نام نیز بودهاست. روزنامهی «ایندیپندنت» در معرفی خالق «خانم داتفایر» نوشته است: «این نویسنده میتواند شما را بخنداند و به گریه بیندازد. او گنجینهی با ارزشی است که نباید فقط برای کودکان باشد». «لیدیا»، «کریستوفر» و «ناتالی» به جر و بحثهای همیشگی پدر و مادرشان عادت کردهاند. بعد از جدایی آنها از یکدیگر، چارهای ندارند که بیشتر مواقع را با مادرشان سپری کنند و فقط ۲ روز در هفته پدرشان را ببینند. اما مادر مستخدم و پرستاری به خانه میآورد و همه چیز تغییر میکند.
الیدور یک رمان فانتزی کودکانه نوشته آلن گارنر نویسنده بریتانیایی است که توسط کالینز در سال 1965 منتشر شده است. این رمان عمدتا در منچستر مدرن روایت میشود و شامل چهار کودک انگلیسی میشود که وارد دنیایی فانتزی میشوند، تلاشی را در آنجا انجام میدهند و برمیگردند و مانند بسیاری از کتابهای گارنر، تأکید روایت بر سختیها، هزینهها و عملی بودن انتخابها و مسئولیتهایی است که قهرمانان داستان با آن روبرو هستند.
نام الیدور از یک داستان عامیانه ولزی سرچشمه می گیرد که عنوان آن معمولا به عنوان الیدور و توپ طلا ترجمه می شود. الیدور کشیشی بود که در کودکی توسط کوتولهها به قلعهای از طلا در سرزمینی هدایت میشد که در عین زیبایی، با نور کامل خورشید روشن نمیشد.این با توصیف، دیوارهای طلایی گوریاس در این کتاب در تضاد با آسمان کسل کننده سرزمین الیدور قرار می گیرد و با آن مقایسه می شود.
انسان ها و جادوگران خیلی به هم شباهت داشتند اما جادوگران که فکر می کردند از غبار ماه آفریده شده اند به انسان های خاکی به چشم حقارت می نگرستند. استعداد برتر جادوگران هم برای انسان ها تحمل ناپذیر بود. جادوگران را بدقدم پنداشتند و به جمع خودشان راه ندادند و مسیر کینه و دشمنی را هموار کردند و تاریخی بس طولانی باهم جنگیدند و... آخرین نبرد در دشت آفتاب به وقوع پیوست؛ یکی از زیباترین دشت های زمین در کشور عقل که انسان بنا نهاده بود و پادشاه کشور خیال...
استاد شریف کودن یا معجزه ی پانزده سالگی؟ اگر پانزده سالگی سن اوج خلاقیت انسان باشد استاد شریف کودن با معجزه ای در این سن می ماند وهفت هنر را می آموزد. اما بخوانیم حوادث و ماجراهای عجیب و غریبی را که این استاد تا هفتادسالگی با پانزده سال سن پشت سر می گذارد...
هفتمی گفت: «چیزهای زیادی هست که باید یاد بگیری. گرسنه ات شد اولین حیوان یا انسانی که دیدی می گیری و می خوری. اگر گریه کرد میزنی توی سرش اگر التماس کرد زبانش را از توی حلقش می کشی بیرون اگر خواست فرار کند پنجه هایت را فرو می کنی توی چشمش اگر کاناپه داشت از زیرش می کشی بیرون اگر کفش پایش بود گوریلا گفت وای وای این ها را به میولا یاد نده هفتمی گفت میولا؟ میولا دیگر کیست؟ پسرم باید این چیزها را یاد بگیرد تا هیولای کاملی بشود حالا گوش کن هیولک هیولک دنبال پدر و مادرش می دوید و گوش می کرد هفتمی بالا و پایین پرید و پاهایش را بر زمین کوبید گفت: «باید هرچی لانه زیر زمین است خراب کنی موش ها و گورکن ها و خرگوش ها سوسک ها و کرم ها و مارها و مارمولک ها لانه شان زیر زمین است. باید طوری بالا و پایین بپری که فوری خانه خراب بشوند. حالاتو هم بپر بالا هم پاهایت قوی می شوند هم اخلاق هیولایی ات تقویت میشود.
آقاجان یا هنوز خبر ندارد ملکه شده ام یا نمی خواهد به روی خودش بیاورد، برای همین "آن دختره" صدایم می کند. در تمام مدتی که او توی قلعه هست، تا مجبور نباشم از اتاقم بیرون نمی آیم. افرا می گوید آقاجان خیلی دوستم دارد و مراقب است گیر سربازهای دشمن نیفتم. من نمی توانم هیچ کدام از سربازها را ببینم اما افرا می گوید آن ها همه جا هستند و حتی یک دقیقه هم از درها و پنجره های قلعه چشم برنمی دارند. دو طرف خیابان صف کشیده اند و افرا هر روز موقع رفتن به مدرسه از میان شان می گذرد. سربازها با افرا و آقاجان کاری ندارند. صف کشیده اند تا اگر من، یعنی ملکه ی واقعی قلعه، پایم را بیرون گذاشتم، دستگیرم کنند. درواقع، آن ها فقط دنبال من اند.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
تصور کنید یک کشتی پرواز کند در حالی که کودکان هم سوار کشتی هستند. حالا به جای هواپیما سوار بر کشتی روی ابرها هستند و از آنجا زمین را نگاه می کنند. کتاب، داستان تعدادی بچه است که با هم دوست اند و دارای یک کشتی کوچک اما جادویی هستند.این کشتی کوچک میتواند به قدری بزرگ شود که بچه ها درون آن بروند و تا فرسنگ ها پرواز کنند و موقعی که به آن نیازی ندارند دوباره به اندازه واقعی خود برگردد، به طوری که در جیبشان هم جا بشود. هنگامی که نویسنده ، کتاب "کشتی پرنده" را نوشت با قدرت تمام دنیایی را برای بچه ها ساخت که از آن طریق می توانند به رویاهای خود بپردازند. کودکان و نوجوانان با خواندن این کتاب می توانند تصوراتی داشته باشند که به کشف دنیاهای تازه برای آنها و خلاقیتشان کمک می کند.
پسرکی به نام پل همراه با پدر،مادر و خواهر در یکی از قمرهای کره مشتری زندگی می کنند. روبوتی به نام رکس همیشه همراه و همدم پل است و وظیفه مراقبت از او را به عهده دارد. روزی ماموریت خانواده پل تمام میشود و پدر خانواده تصمیم میگیرد که به کره زمین برگردد. پل که نمیتواند از رکس دل بکند،میخواهد اورا به کره زمین بیاورد. اما قوانین بین سیاره ای اجازه چنین کاری را به او نمیدهد.
لوئیزا می آلکوت نویسنده رمان جاودانه زنان کوچک در سال ۱۸۴۳ در ژرمن تاون که اکنون بخشی از فلادلفیای آمریکاست به دنیا آمد. در اوان کودکی، خانواده او به بستن نقل مکان کردند و او بقیه عمر خود را در آنجا گذراند. پدرش فیلسوف و نویسنده بود و او تقریبا تمام معلومات خود را از پدر آموخت. اولین کتاب او مجموعه ای از داستان های پریان بود و مدتی هم برای اتلانتیک مانتلی، شعر و داستان کوتاه می نوشت. در زمان جنگ داخلی آمریکا در بیمارستانی پرستار بود و نامه هایی که در آن دوران به خانواده خود می نوشت بعد ها به صورت یک مجموعه منتشر شد. مدتی هم سردبیر یک مجله کودکان بود. چاپ اول زنان کوچک در سال ۱۸۶۸ او را به شهرت فوق العاده ای رساند. این کتاب که از کودکی و زندگی خانوادگی سخن می گوید یکی از محبوب ترین کتاب های دختران باقی مانده است.
آقای "فیلاس فاگ" که شخصیت اصلی داستان است، به همراهی پیشکار وفادار خود "پاسپارتو" که تازه دو روز است نزد او استخدام شده، در نتیجه شرط بندی که با دوستان خود در باشگاه بازنشستگان دارد، تصمیم میگیرد به سفر دور دنیا برود.
«رابینهود» یک شخصیت داستانی و کهنالگو در فرهنگ فولکلور انگلیس است. ریشه داستان «رابینهود» به سدههای میانه بازمیگردد. در فرهنگ عمومی، «رابینهود» نماد حقطلبی، ستیز با ستم و بخشش داراییهای ستمکاران به مردم نیازمند و دردمند است. ماجرای «رابینهود»، قصه دزدان معروف جنگل «شروود» است. پسازاینکه شاه «ریچارد» شیردل، رهسپار جنگ میشود برادرش «جان» تخت شاهی را غصب میکند و مالیاتهای سنگینی را برای مردم مقرر میکند. «ریچارد» شیردل در این فاصله به اسارت پادشاه اتریش درمیآید. «رابینهود» که یکی از تیراندازان زبردست است از دادن مالیات سر باز میزند و به جنگل «شروود» پناه میبرد. او به همراه همدستانش داراییهای ثروتمندان را میدزدند و میان تهیدستان تقسیم میکنند.
ماجرای این داستان، در سومین سال از آخرین جنگ میان انگلستان و فرانسه رخ داده است. این دو کشور بر سر سرزمین هایی که بعدها کانادا و ایالات متحده نامیده شدند، می جنکیدند. آنها قرارگاه هایشان را در ارتفاعات ساخته بودند و جنگ را به پایین نمی کشیدند، زیرا بومیان محلی می ترسیدند و از میدان های جنگ فرار می کردند و...
رمان هایدی، رمانی در ژانر ادبیات کودک، اثر نویسنده ی سوییسی، یوهانا اشپیری است که برای اولین بار در سال 1881 انتشار یافت. دختری پنج ساله و یتیم به نام هایدی به کوه های آلپ فرستاده می شود تا پیش پدربزرگش به زندگی ادامه دهد. همه در روستا از پدربزرگ می ترسند اما ریش بلند و ابروهای پرپشت و خاکستری اش در نظر هایدی بسیار جالب و دوست داشتنی است. هایدی، عاشق زندگی جدیدش در کوهستان، بازی زیر نور آفتاب و بزرگ شدن در میان بزها و پرندگان شده است. اما در یک روز خیلی بد، عمه ی او به آن جا می آید و او را مجبور می کند که با خانواده ای جدید در شهر زندگی کند. اما هایدی طاقت دور بودن از پدربزرگ را ندارد؛ آیا او می تواند راهی برای بازگشت به کوهستان و جایی که به آن تعلق دارد، پیدا کند؟
مجموعه ی داستان های "خانه کوچک" که بر اساس ماجراهای زندگی واقعی "لورا اینگلز وایلدر" نوشته شده، اثری است نوستالژیک و شگفت انگیز، که نسل های متمادی از خوانندگان با آن خاطره دارند یا اگر کتاب های "لورا اینگلز وایلدر" را نخوانده باشند، حتما سریال پر طرفدار "خانه کوچک" را دیده اند. این اثر فراموش نشدنی که این چنین چندین نسل از خوانندگان را در سراسر جهان مجذوب خود کرده، موفق شده جوایز بسیاری را برای "لورا اینگلز وایلدر" به ارمغان بیاورد.
"لورا اینگلز" و خانواده اش عازم کانزاس هستند! آن ها با پشت سر گذاشتن خانه ی خود در بیگ وودز ویسکانسین ، در واگن سرپوشیده ای سفر می کنند تا به جایی برسند که مکان مناسبی برای ساختن خانه ای کوچک در دشت هایش پیدا کنند. "لورا" و خواهرش "مری" عاشق کاوش و تپه نوردی در طبیعت اطراف خانه ی جدید خود هستند؛ اما خانواده به زودی باید به کار ، کشاورزی و شکار و جمع آوری غذا برای خود و دام هایشان بپردازد. درست زمانی که خانواده ی "اینگلز" در خانه ی جدید خود مستقر می شوند ، خود را در میانه ی یک درگیری گرفتار می کنند. آیا آن ها مجبور خواهند شد دوباره به جاده ها بزنند؟
این کتاب از مجموعه ی دوست داشتنی "خانه کوچک" ، داستان کودکی واقعی "لورا" به عنوان یک پیشگام آمریکایی را بازگو می کند و توسط خوانندگان همه ی نسل ها گرامی داشته می شود. آن ها نگاهی بی نظیر به زندگی در مرزهای آمریکا دارند و داستان دل انگیز و فراموش نشدنی یک خانواده ی عاشق را روایت می کنند.
باغ مخفی داستان دخترکی است به نام مری. مری را هیچ کس نمیخواست و دوست نداشت. بعد از مرگ والدین و دایه اش، او را از هند به انگلستان آوردند تا در خانهی عمویش زندگی کند؛ خانهای غمگین و ساکت. روزی هنگام پرسه زدن در باغ، به دیوارهای بلندی برمیخورد که گویی هیچ راهی برای ورود به آنجا نیست. کسی به باغ پشت دیوارها دسترسی ندارد، امّا اینکه مری چگونه میتواند داخل باغ اسرار آمیز شود و چه اتفاقی برایش میافتد، نوعی تردستی یا جادو یا شاید معجزه است. معجزهای که هنوز هم دارد اتفاق میافتد. سالها از نوشتن این کتاب میگذرد. کودکانی که آن را خواندهاند شاید دیگر مادربزرگ و پدربزرگ شده اند، اما این داستان معجزه هرگز تمام نشده است.