این کتاب شرح سرگذشت و زندگی امام چهارم شیعیان، حضرت زینالعابدین (ع) و روایت مصائب جانگداز ایشان در واقعهی کربلا و حوادث پس از آن، تا زمان شهادتشان است.
این کتاب از 6 داستان کوتاه مناسب کودکان نوشته شده است .این داستان ها از متون کهن ایران و برگرفته از داستان های تمثیلی با قلم جدید و روان به چاپ رسیده است.
جوجه جوجه یک جوجه تیغی کوچولوی دوست داشتنی است که مدتی است در دل کاکتوسی زندگی می کند. اما انگار او دیگر همان جوجه تیغی ریزه میزه همیشگی نیست و نمی تواند خیلی راحت در دل کاکتوس بماند، پس جوجه جوجه چاره ای ندارد به جز این که یک خانه ی جدید برای خودش پیدا کند. او اطراف تپه می رود تا جایی برای زندگی بیابد، اما همه چیز به این سادگی نیست و یک خانه خوب مثل جایی که قبلا در آن زندگی می کرد خیلی راحت پیدا نمی شود.
جوجه جوجه یک جوجه تیغی کوچولوی دوست داشتنی است. او که حالا با کاکتوسی دوست شده در دل آن زندگی می کند. جوجه جوجه خیلی گرسنه است و دلش می خواهد چیزی بخورد، اما کاکتوسی نمی خواهد دیگر از گل هایش به او بدهد، پس جوجه تیغی راه می افتد تا غذای دیگری برای خودش پیدا کند که ناگهان یک کدوی تپلی نارنجی رنگ می بیند، اما او آن قدر که گرسنه است با بی احتیاطی کاری می کند که سرش داخل کدو گیر می افتد، حالا جوجه جوجه باید چه کار کند؟
جوجه جوجه یک جوجه تیغی کوچولوی دوست داشتنی است که در داستان این کتاب، بعد از این که از دست حیواناتی که از آن ها می ترسد فرار می کند و به یک کاکتوس می رسد متوجه می شود که دیگر تیغ ندارد. از آن جا که یک جوجه تیغی بدون تیغ خیلی خیلی عجیب است، او ناراحت و غمگین می شود، اما کاکتوس فکرهایی در سرش دارد که شاید بتواند به جوجه جوجه کمک کند و او را از غم و اندوهی که دارد نجات دهد!
کتاب پیش رو دربردارنده یک نمایشنامه عروسکی است که شخصیت های مهم آن پهلوان پنبه، پهلوان کچل، عروس، دیو، لوطی، فیروز و مبارک هستند. این کتاب حال و هوای نمایشنامه های عروسکی را دارد که عروسک های خیمه شب بازی چوبی آنرا اجرا می کنند. در این داستان عروسکی، فیروز همه ی کاره ی خانه است، هم آشپز، هم کالسکه چی و هم نقاره چی. پهلوان کچل هم روزی یک پهلوان بود با یک گرز هفتاد منی که همیشه سفره اش پهن بود و مدام می خورد. یک روز پهلوان با گروهش وسط میدان رفت که یکدفعه چشمش به یک دختر که مثل سرو نازنین بود، افتاد، اما این دختر رفت و دل پهلوان را با خودش برد….
این کتاب یک اثر مصور و با نثری ساده و دلنشین درباره ترسیدن و نترسیدن است. شخصیت اصلی آن با حیوانات گوناگون رو به رو میشود و به کودک نشان میدهد که نترسیدن باعث میشود چه چیزهای خوب و جذابی را تجربه کند ...
جوجه بازی میکرد که بیز بیز، یک زنبور فسقلی دور و برش پیدا شد. فریاد کشید: «جیک جیک جیکا! زنبوره، کجا؟ کجا؟» زنبور فسقلی گفت: «بیز بیز، بگذار یک جایی قایم بشوم! روی نوکت، زیر نوکت…»
داستان خانه ی آن ها یک خانه شلوغ پلوغ وپر ماجراست؛ در واقع داستان خانه ی خیال و رویاست. خانه سه طبقه ای است. در طبقه اول پسری زندگی می کند که عاشق زرافه هاست. آرزویش است که روزی زرافه های روی پرده و اسباب و وسایل خانه بیرون بیایند و همبازی او شوند. در طبقه سوم دختری زندگی می کند که دوست دارد فیل روی لیوان آبش بیاید و همبازیش شود و در طبقه دوم پسری است که دوست دارد شغال های روی جعبه مداد رنگی اش بیرون بیایند. همه ی خیال ها به واقیت می پیوندند. زرافه ها، فیل و شغال ها بیرون می آیند؛ اما جا و مکانی برای زیست معمول و طبیعی شان پیدا نمی کنند. آن ها می خواهند به طبیعت برگردند و این بار بچه هایی که در هر طبقه تنها بودند؛ با هم برای دیدن آن ها در طبیعت همراه می شوند.
کتاب «دخترک با همه ی پرنده ها دوست بود» نوشتهی زهره پریرخ، با تصویرگری زیبا و آرامشبخش گلرخ محتاجالفضل کتابی مناسب برای آشتی دوباره با طبیعت است. متأسفانه، امروز زندگی آپارتمانی فرصت بودن در کنار حیوانات را از ما گرفته است، اما بیشک این قبیل کتابها تا حدودی خلأ موجود را جبران میکنند. تصاویر زنده و پویای این کتاب کمک میکند کودک خود را در میان بوتهها و در کنار پرندگان و غازهای وحشی ببیند.