لاکی خیلی مهربان بود و همه دوستش داشتند. صدایش هم خیلی خوب بود ولی خجالتی بود. او وقتی خجالت میکشید توی لاکش قایم میشد. تا اینکه خانم معلم با او صحبت کرد و قرار شد توی مسابقه استعدادیابی شرکت کند...
کتاب لاکپشت دیگر خجالت نمیکشد از مجموعه رفتارهای خوب نوشته سو گریوز است. این کتاب را هایده کروبی به قارسی برگردانده و انتشارات نردبان آن را در 32 صفحه منتشر کرده است.
فرانکلین میخواهد مثل قهرمانها رفتار کند. او دست به کار میشود تا مثل داینارو یک قهرمان واقعی شود اما …
کتاب فرانکلین به مدرسه میرود اثر پولت بورژوا- برندا کلارک و ترجمه گلرنگ درویشیان کرمانشاهی است که توسط انتشارات نردبان در 32 صفحه منتشر شده است.
با خواندن این کتاب با اسرار هوش آشنا شو و بدان که هوش اصلا چی هست، چگ.نه آن را اندازهگیری میکنیم، به چه روشهای مختلفی فکر میکنیم، هوش جانوران دیگر چقدر است، هوش مصنوعی چیست و خیلی چیزهای دیگر.
آیا میدانستی؟ بیشتر بزرگسالها همان آیکیویی را دارند که در هشت سالگی داشتند.
مغز تو میتواند اطلاعاتی به اندازهی اطلاعات موجود در یک دایرهالمعارف 20 جلدی را یاد بگیرد و ذخیره کند.
در دوران باستان، مردم عقیده داشتند که با خوردن مغز دیگران میتوانند هرچه را آنها بلد بودند، یاد بگیرند.
اگر میخواهی بدانی چه روز جای جمعه را می گیرد، این کتاب را بخوان!
این کتاب یکی از سرگرم کننده ترین راهها برای آشنایی بچهها با طرز کار بدن انسان است: تصویرهای جالب و آموزنده و آماده برای رنگ کردن که طرز کار ماهیچهها، اسکلت، دستگاه عصبی، دستگاه گوارش، دستگاه تنفس و دستگاه ایمنی را نشان میدهند.
بچهها با خواندن و رنگآمیزی این کتاب خیلی چیزهای دیگر یاد میگیرند. این کتاب از فرق سر تا نوک پای انسان را بررسی میکند، پر از جزییات جالب است، خواندن آن مفید و رنگآمیزی تصویرهای آن سرگرم کننده است.
کودکان با نگاه کردن به جانوران، انسانها، وسایل نقلیه و دایناسورهای این کتاب ماجراجویی هیجانانگیز، ساعتها سرگرم میشوند.
کتاب عالی برای تعامل والد و فرزند.
الیدور یک رمان فانتزی کودکانه نوشته آلن گارنر نویسنده بریتانیایی است که توسط کالینز در سال 1965 منتشر شده است. این رمان عمدتا در منچستر مدرن روایت میشود و شامل چهار کودک انگلیسی میشود که وارد دنیایی فانتزی میشوند، تلاشی را در آنجا انجام میدهند و برمیگردند و مانند بسیاری از کتابهای گارنر، تأکید روایت بر سختیها، هزینهها و عملی بودن انتخابها و مسئولیتهایی است که قهرمانان داستان با آن روبرو هستند.
نام الیدور از یک داستان عامیانه ولزی سرچشمه می گیرد که عنوان آن معمولا به عنوان الیدور و توپ طلا ترجمه می شود. الیدور کشیشی بود که در کودکی توسط کوتولهها به قلعهای از طلا در سرزمینی هدایت میشد که در عین زیبایی، با نور کامل خورشید روشن نمیشد.این با توصیف، دیوارهای طلایی گوریاس در این کتاب در تضاد با آسمان کسل کننده سرزمین الیدور قرار می گیرد و با آن مقایسه می شود.