عبدالله خان دراصل ازایلات شاهسون است.با تشکیل ارتش واحد او واردارتش میشود و مدارج ترقی را به سرعت طی میکند. صاحب ملک وآب وزمین شده و خانهای اعیانی در شهر میخرد.او سه دختر دارد که ذوقهای متفاوتی دارند. عبدالله خان فرزند کوچک خود را به فرانسه فرستاده تا بازرگانی موفق باشد. رفت و آمد مشکوک به خانه آنها کنجکاوی بهاره را برمی انگیزد. بهاره دختر شوفر خانوادگی عبدالله خان است. روزی ازروزها بهاره همراه برادرش تصمیم میگیرند ازراهی مخفی به باغ پشت خانه اعیانی بروند. آنها درآن خانه توسط اختربانو-خواهربزرگتر-گرفتار و زندانی میشوند. آنها در آنجا زندانی دیگری را مییابند و ماجراهای شگفت انگیزی روی میدهد. آیا آنها سرانجام موفق به فرارمیشوند.عاقبت سه خواهرون چه میشود؟ برای دانستن اینها وبیشترازاینها باید رمان را خواند ولذت برد.