داستان ماجرای نوجوانی به نام مجید را روایت میکند که شلخته است مادرش همیشه او را از کرمی که در کیفش پیدا خواهد شد می ترساند اما مجید اهمیت نمی دهد تا اینکه حرفهای مادر راست می شود و کرمی در کیف مجید پیدا می شود این کرم کمکم باعث مشهور شدن وپولدار شدن خانواده مجید میشود.