مادر که خیلی خسته بود شیر نی نی را داد و او را به دست دیگر اعضای خانواده سپرد و خودش رفت که بخوابد. اما آن شب نی نی آرام و قرار نداشت و دائما گریه میکرد. یکی یک دسته گل برای نی نی آورد، یکی یک درخت پر از پرنده، یکی یک گاو بزرگ و دیگری گوسفندان مزرعه را، اما نی نی همچنان گریه میکرد تا سرانجام برادر نی نی کوچولو فهمید نی نی چه میخواهد. اگر گفتید نی نی چه میخواست؟ کتاب با تصاویری زنده از زندگی روستایی همراه شده و بر زیبایی داستان افزوده است.