داستان دربارهی یک نوجوان ترکمنی به اسم مراد است که مشکل گفتاری دارد و به همينخاطر، به جای اسم واقعیاش به لالو شهرت پيدا میکند. او شنوايی فوقالعاده حساسی دارد و از همان کودکی، با صدای خوش طبيعت، آرام میشود...
«بادبادکها در شهر»، عنوان یکی از چند داستان کتاب است که در حال و هوای اواخر رژیم شاه و سقوط آن نوشته شده است. داستان درمورد پخش اعلامیههای ضروری برای آگاه کردن مردم جهت شرکت در تظاهرات چهارم آبان است. بچههای مدرسه کوروش کبیر به راهنمایی برادر محمد یک مسابقه بادبادک سازی راه انداخته و در هر بادبادک یک اعلامیه میگذارند و آن را از تپههای اطراف امامزاده یحیی به سوی آسمان شهر پرواز میدهند… .