تاریخ ترسناک 5 آیا میخواهید بدانید:چگونه نشستن روی یک چهارپایه جنگ به پا کرد؟چه کسی گردنبندی داشت که از پنجاه جمجمهی انسان درست شده بود؟ چرا سربازی بریتانیایی از تابوتش به جای کمد استفاده میکرد؟
کتاب را بخوانید تا پاسخ این پرسشها را پیدا کنید، با بردهدارهای حال بههمزن، شورشیهای خشن و بومیهای مزاحم آشنا شوید و با خود ملکه ویکتوریا بیست سؤالی بازی کنید.تاریخ هیچوقت اینطور ترسناک نبوده است!
ده سال بعد از وقایع کتاب نسیمی از ناکجا، در شب عید شکرگزاری، نگرانی و وحشت بر شام خانوادگی موریها سایه میاندازد. چارلز والاس پانزدهساله، مستأصل و پریشان، مناجاتی را به امید دفع تاریکی به زبان میآورد و موجودی درخشان پدیدار میشود: تکشاخی به نام گادیور که در زمان سفر میکند. حالا چارلز والاس و گادیور باید سوار بر باد، به گذشته سفر کنند تا واقعیتی جایگزین بیابند: لحظهای در گذشته که مسیر رویدادهای منتهی به زمان حال میتواند از آنجا تغییر کند تا آیندهی زمین -این سیارهی کوچک و متلاطم- نجات پیدا کند.
«از میان قلمروهای چرخان کهکشانی دوردست گذشتند و فهمیدند خود کهکشان بخشی از یک ارکستر بسیار بزرگ است و تکتک سیارهها و سیارههای درون کهکشان، ساز خودشان را به موسیقی کُرهها اضافه میکنند. تا وقتی که نغمههای باستانی نواخته میشد، سُرور جهان بهکل از دست نمیرفت.»